مصاحبه با حجت الاسلام مهدی سراج
استاد کارگروه تاریخ
مقدمه
این شماره از بهشتینگار به پرسش و پاسخی کوتاه با حجتالاسلام و المسلمین مهدی سراج، پیرامون شخصیت فقهی شهید بهشتی، اختصاص دارد. در این گفتوگو مسائلی چون اجتهاد، آثار فقهی، تاثیرات فقه بر مبارزات و اندیشه سیاسی و اقتصادی شهید بهشتی بررسی میشود.
درباره تحصیلات فقهی و اساتید شهید بهشتی توضیح دهید.
قبل از اینکه وارد روند علمی شهید بهشتی بشوم لازم به ذکر میدانم که ایشان با یک هوش متوسط و عادی وارد فرآیند کسب علم نشدهاند. دقت کنید که ایشان درس را بهطور رسمی از ۴ سالگی شروع کرده و در خانواده بهعنوان یک انسان تیزهوش مطرح بوده است. در امتحان ورود به مدارس آنقدر موفق بوده که با وجود اینکه به لحاظ سنی باید کلاس اول را آغاز میکرده است اما در کلاس ششم قبول میشود. این نکته بسیار مهمی است که نشاندهنده هوش بالا و گیرایی علمی بسیار بالای ایشان میباشد.
این ظرفیت شخصی ایشان را به شور و هیجان وی برای ورود به عرصه علوم حوزوی، ضمیمه کنید. ترکیب این دو موج قدرتمند، موجب میشود که آقای بهشتی بهصورت سریع، عمیق و متنوع با علوم حوزوی مواجه شود. همین مسئله باعث میشود ایشان خیلی سریع دوران مقدمات را با کیفیتی بالا پشت سر بگذارد.
یکی از مولفههای قدرت علمی ایشان توانایی استفاده از مفاخر علمی حوزه است. در اصفهان میتواند در محضر مرحوم آقا رحیم ارباب باشد؛ بخشهای پایانی سطوح عالی را در قم و نزد برترین اساتید آن زمان میخواند و بهسرعت وارد حلقه درس امام خمینی (ره) و آیتالله العظمی بروجردی میشود.
قابل توجه است که آقای بروجردی در زمان خودشان در مرز علم حرکت میکنند و این جوان، در حالی که حدودا ۲۱ سال سن دارد قادر است خود را با این فضای علمی منطبق سازد.
یکی از قویترین شخصیتهای فقهی اصولی آن دوران، مرحوم آیتالله محقق داماد هستند که درسی بسیار سخت و پرمطلب داشتهاند و شهید بهشتی آنچنان در این درس قوی است که آقای محقق داماد میگوید من تا به حال کسی را به این باهوشی ندیدهام. بعدها شهید بهشتی در راه کسب علوم عقلی در قم کسی را نمیبینید که بتواند او را اقناع کند تا اینکه با علامه طباطبایی آشنا شده و در کنار ایشان آرام میگیرد.
یکی دیگر از مولفههای قدرت علمی وی دوستان و حلقه علمی پیرامون ایشان است که خودشان از بهترین فقهای دوران بودند. افرادی مانند شهید مطهری، شهید مفتح، امام موسی صدر، آیتالله العظمی شبیری، آیتالله العظمی مکارم و امثالهم، همگی از حلقه دوستان علمی ایشان بوده و به سرآمدی علمی ایشان اذعان کردهاند.
آیا شهید بهشتی مجتهد بوده است؟ اجازه اجتهاد وی از کیست؟ آیا میتوان از نظرات و آثار بهشتی، قدرت اجتهاد او را اثبات نمود؟
در اجتهاد شهید بهشتی، تردیدی نیست اما اگر بخواهیم بررسی کنیم، چند مطلب به ما کمک میکند. اولا سابقه علمی ایشان اعم از دوران تحصیل، اساتید و حلقه علمی که در سوال قبل عرض کردم، همه و همه دال بر قوام علمی ایشان است؛ او سرآمد جمعی است که همه مجتهد مسلماند. ثانیا آثار مکتوب علمی وی که بیانگر این است که ایشان، هم در بحث حج و هم در موسیقی، آثاری فقهی دارند. در ضمن ورود ایشان به مباحثی مانند بانکداری اسلامی و توانایی تبیین ولایت فقیه خصوصا در خبرگان قانون اساسی، دال بر قدرت اجتهاد ایشان است.
ثالثا کارها و مسئولیتهای ایشان تاییدی بر این مدعاست. یکی از قدمهای مهم در این زمینه، مدرسه حقانی بود. ایشان یک طرحی داشتند برای مجتهد شدن در یک فرآید ۱۸ ساله؛ چه کسی میتواند چنین طرحی بریزد و پیاده کند؟ جز کسی که خودش این راه را رفته است؟ از طرف دیگر، یکی از مهمترین اقدامات ایشان، عضویت در شورای فقهی هیئتهای موتلفه توسط امام بود. هیئتهای موتلفه، چالشهای فقهی ریز و درشتی در مسائل مختلف داشتند که یکی از مهمترین این چالشها بحث اعدامهای انقلابی بود. اسلام در موضوع جان انسانها بسیار سختگیر است و عمل انقلابی در اسلام بدون اتکاء به فتوای فقیه، فاقد پشتوانه شرعی است و حضور ایشان در این شورای فقهی، دال بر اجتهاد ایشان است.
در دورانی زیست شهید در آلمان نیز چالشهای فقهی دیگری وجود داشت. یکی از آنها بحث پوشش خانواده ایشان بود. خانواده شهید بهشتی در آلمان، بدون چادر اما با حجاب کامل اسلامی در شهر تردد میکردند؛ زمانی که ایشان به ایران برگشتند مورد هجمه گروههای مختلفی از جمله برخی مردم اصفهان قرار گرفتند که نهایتا واکنش شهید، نشاندهنده قدرت فقهی ایشان است. در این زمینه جلسهای مخصوص علما و طلاب ترتیب میدهند و میگویند تمام کتب فقهی را بیاورید تا با یکدیگر وارد بحث شویم و سرانجام حرف خودشان را به اثبات میرسانند و اجتهاد چیزی جز این نیست. اما مهمتر از تمام این موارد، بحث ریاست ایشان بر دستگاه قضایی است که ما میدانیم جز فقیهی عادل نمیتواند بر این کرسی تکیه بزند.
رابعا تصریح فقهای بزرگ معاصر ایشان، تاییدی دیگر بر این مدعاست. مرحوم محقق داماد که به راحتی به کسی عنوان اجتهاد را نمیدادند، شهید بهشتی را مجتهد قطعی میدانست. همچنین سپردن مسئولیتهایی مانند عضویت در شورای فقهی هیئتهای موتلفه و ریاست دستگاه قضایی توسط امام، دال بر این است که امام، ایشان را فقیه میدانستند. تصریح حضرات آیات، آقای مشکینی، آقای جوادی و موسوی اردبیلی نیز مزید بر علت است.
چه منابعی برای مطالعه نظرات فقهی شهید بهشتی وجود دارد؟
کتاب حج، کتاب موسیقی و از همه قویتر شرح مذاکرات قانون اساسی است.
تاثیرات فقه بر مبارزات شهید بهشتی را شرح دهید.
اساسا فقاهت ایشان، در عرصه مبارزات سیاسی، متبلور میشود. خصوصا بعد از تبعید امام و هیجان هیئتهای موتلفه برای اعدام انقلابی سران حکومت شاه، دیدگاههای فقهی ایشان در کنار شهید مطهری، تلاش فراوانی در جهت کنترل این شور و هیجان دارد. گرچه بعدها فتواها از مرحوم آیتالله میلانی بهدست میرسد.
سالها بعد، در کوران مبارزه که شرایط برای رفتارهای رادیکال و افسارگسیخته از هر زمانی فراهمتر است فقط یک فقیه اسلامشناس باتقوا میتواند جلوی نا هنجاریها را بگیرد و آقای بهشتی حتی در حد توهینهای ناروا به شاه، تحمل نمیکند و با این نمونهها برخورد کرده و چنین رفتارهایی را حرام میداند. این موارد از سویی امتداد ایمان و تقوا و از سوی دیگر فقاهت ایشان است.
تاثیر فقه بهشتی در اندیشههای سیاسی، اقتصادی و غیره چگونه است؟
تسلط ایشان بر اصول و فروع اسلام باعث میشود در دورانی که دنیا در سیطره دو صدای لیبرالیسم و کمونیسم گرفتار است، ایشان بتواند با صدای رسا در حوزه اقتصاد، فرهنگ و ساختار حکومت، ورود کرده، حرف نو زده و جامعه را پیش ببرد و همه این مطالب از فقاهت ایشان نشات میگیرد.