سه گونه اسلام

سه گونه اسلام

سه گونه اسلام

✍️ نویسنده: محمد مهدی رفیعی

🗞 اندیشه بهشتی، شماره سوم، فروردین ماه ۱۴۰۲

نویسنده این یاداشت

سه گونه اسلام

یکی از ماندگارترین سخنرانیهای شهید بهشتی، در سال ۱۳۵۷ در اتریش و در جمع دانشجویان عضو اتحادیه انجمنهای اسلامی در اروپا با موضوع «سهگونه اسلام» ایراد شد. آیتالله بهشتی در این سخنرانی دست به تقسیمبندی گروندگان به یک مسلک نوپدید زده و به تبع آن اسلام را در میان مسلمانان به سه گونه تفکیک نموده است. اسلام در این تقسیمبندی به سه گونۀ «واقعی»، «تابعیتی یا سیاسی» و «اقلیمی یا عادتی» تقسیم شده است. تفکیک و تمییز این سهگونهی اسلام به فهم بهتر جامعۀ اسلامی و روحیات و گرایشات مردم مسلمان کمک کرده و سبب میشود هر مسلمانی با شناخت موقعیت خود، از وظیفۀ خویش در قبال تقویت اسلامِ خویش یا دیگران آگاه گردد.گونه اسلام سه گونه اسلام 
در این مقاله سعی شده با مروری بر این سخنرانی که پیشتر در کتاب «سه گونه اسلام» به چاپ رسیده، خلاصهای از نظرات شهید بهشتی ارائه گشته و متناسب با سبک نوشتاری مقاله؛ ترتیب مباحث به شکلی منظم و مدون تالیف گردد و چاشنیهای مناسب بر کلام ایشان و در شرح نظراتشان افزوده شود.
۱. گروهبندی گروندگان به نهضتهای مسلکیگونه اسلام سه گونه اسلام 
هر مسلک و مکتبی گروندگانی دارد که از آن پیروی کرده و نسبت به آن متعهد جلوه میکنند. اما این گروندگان همگی با یک هدف و آرمان و با یک غرض و نیت به مسلکشان ایمان نیاورده و متعهد نیستند، بلکه اغراض و اهداف گوناگونی میان پیروان یک مکتب و مسلک وجود دارد که همین سبب گوناگونی جوامع متحدالظاهر گردیده و کثرتی در دل وحدت به وجود میآورد. شهید بهشتی با ارائۀ تقسیمی از این اهداف و انگیزهها و تفکیک پیروان یک مکتب، بحث را در مورد اسلام نیز تطبیق داده است. اکنون به تقسیم کلی پیروان و گروندگان یک مسلک پرداخته و سپس از تطبیق آن بر اسلام سخن خواهیم گفت.گونه اسلام سه گونه اسلام 
مکتبها و مسلکها که در آغاز نهضت و دعوتی جدید به شمار میروند، در ابتدای مسیر و در بدو ظهور خود با گروههای متفاوتی رو به رو هستند. (۱) برخی از این گروهها و افراد پیش از آنکه مکتب نوظهور به قدرت و نفوذ همهجانبه برسد، به آن آیین و مکتب ملحق گردیده و حتی در صف پیکار برای قدرت یافتن آن قرار میگیرند. (۲) اما برخی دیگر پس از شکلگیری قدرت وارد عرصه شده و دست دوستی و پیمان با مکتب به قدرت رسیده دراز میکنند. اگرچه همۀ این افراد و گروهها در نهایت گروندگان به یک مکتب و نهضت هستند، اما از حیث فراوانی انگیزهها و اهداف به پنج دسته تقسیم میشوند:گونه اسلام 
۱. دستۀ اول کسانی هستند که حقجو بوده و قلبشان به عشق حقیقت میتپد. این عده همیشه و در هر زمان به دنبال حق و خیر هستند و در راه دستیابی به آن اهل پیکار و تلاش و اخلاصاند. این گروه هرگاه دعوت نهضت جدیدی را میشنوند، به دنبال پیداکردن گمشدۀ خود (حق)، با تحقیق و تأمل وارد آن میشوند تا شاید حق را در آن بیابند (حسینی بهشتی، ۱۳۷۹: ۱۶). حقیقت این است که خلوص این عده سبب میگردد تا قوام هر نهضت و مکتبی به آن باشد و پیشوایان و راهبران نهضتها را همین دسته شکل میدهند (همان: ۲۳). گروه اول کسانی هستند که هم آگاهانه و هم آزادانه به نهضت میپیوندند و بعد مجاهدانه در راه گسترش آن پیکار میکنند.گونه اسلام سه گونه اسلام 
۲. گروه دوم کسانی هستند که طالب وضعیت بهترند و آنچه اکنون بر آنها میگذرد را برنمیتابند. ایشان برای فرار از وضع موجود، به نهضتهای جدید میپیوندند تا شاید با آنچه این پدیدۀ جدید رغم میزند وضعیت مناسبتری را فراهم آورد. برخلاف دستۀ اول که آرمانی عالی داشتند و جز به «حق» قرار و آرام نمیگرفتند، این دسته آرمانشان وضعیت بهتر است، حتی اگر این وضعیت آنها را به حق نزدیک نکند. (همان: ۱۶)گونه اسلام سه گونه اسلام 
۳. عدۀ سومی از گروندگان به نهضتهای جدید نیز وجود دارند که آرمان آنها جاهطلبیشان است. اینان دعوت جدید را فرصتی برای ارضای خواستههای شخصی میبینند (همان: ۱۷). این عده در هر انقلاب و نهضتی وجود دارند و برای رفع عقدههای روانی و ارضای کششها و گرایشات شرّ و مادی در وجودشان، دعوت جدید را لبیک میگویند تا شاید زمینۀ دستیابی به اهدافشان از طریق این نهضت فراهم آید و به جاه و مقامی برسند.گونه اسلام سه گونه اسلام 
این سه دستۀ نخست پیش از به قدرت رسیدن مکتب و نفوذ یافتن نهضت بدان ملحق شده و از آن حمایت میکنند (همان: ۲۰).گونه اسلسه گونه اسلام ام 
۴. گروه چهارم کسانی هستند که همچون گروه سوم به دنبال جاه و مقام به نهضت میپیوندند اما حتی برای این مقام حاضر به کوشش یا پیکار هم نیستند و خود را به خطر نمیاندازند، بلکه در فرصتی مناسب و در بزنگاه وارد مکتب شده و از سفرهای که مردم با جهاد آن را گستراندهاند؛ برای خود مقام و رهبری و پیشوایی دست و پا میکنند. (همان: ۱۷-۱۸)گونه اسلام سه گونه اسلام سه گونه اسلام 
۵. گروه پنجم که عموم مردم در طول تاریخ از آن دسته بودهاند، به تعبیر شهید بهشتی «اصلاً کاری به این کارها ندارند» و پیرو مذهب زندگی آرام و آرام زندگی کردن هستند. این عده از انسانها با زندگی روزمرۀ خود سرگرماند و با تجربه یافتهاند که زندگی آرام جز در سایۀ قدرت و حکومتی میسر نیست (همان: ۱۸). آنها برای زندگی آرام خویش با قدرتها کنار آمده و دست دوستی میدهند تا از مواهب قدرت بهرهمند گردند.گونه اسلام سه گونه اسلام 
گروه پنچم در اسلام هم وجود داشته و دارد و قرآن چنین نقل کرده که اینها بر پیامبر منت میگذاشتند که اسلام را پذیرفتهاند: «یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا» (حجرات/۱۷)، در حالیکه آنها اسلامشان حقیقی نبوده و فقط در طلب بهرهمندی از مواهب قدرت و حکومت اسلام بودهاند: «قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ» (حجرات/۱۷).گونه اسلام سه گونه اسلام سه گونه اسلام 
از آنجائیکه گروه پنجم تودۀ مردم در هر جامعهای را تشکیل میدهند و این غلبۀ کمّی همواره در طول تاریخ جریان داشته، هر یک از گروههای دیگر برای دستیابی به اهداف و آرمانهای خویش ناچار از کمک آنها بودهاند. اما چنانکه شهید بهشتی میگوید، در طول تاریخ گروه سوم و چهارم به کمک گروه پنجم، گروه اول که حقجویان واقعی و راستین بودهاند را خانهنشین کردهاند و نهضتهای راستین را به انحراف کشاندهاند. (حسینی بهشتی، ۱۳۷۹: ۲۱)
شهید بهشتی متذکر میشود که برخلاف گروه سوم و چهارم، گروههای دوم و پنجم فینفسه گروههای منفی و بدی به حساب نمیآیند و به نوعی طبیعت اجتماع بشری وجود این دو گونه از پیروان است، اما با این حال باید مواظب خطر ناخودآگاه این دسته بود (همان: ۴۰). گاهی با بهرهوری گروه سوم و چهارم از این دسته از مردم یا حتی به دلیل ناآگاهیها و بیتعهدیهای موجود در میان دستۀ پنجم، امکان انحراف نهضت وجود دارد.گونه اسلام سه گونه اسلام 
۲. سه گونه اسلامگونه اسلام سه گونه اسلام 
اسلام به عنوان یک نهضت مکتبی که از ابتدا انقلابی برای طرد باطل و اعتلای حق بوده، مانند هر نهضت مسلکی و مکتبی دیگری، با پنج دستۀ مذکور از انگیزهها و اغراض مواجه بوده است. یعنی گروندگان به اسلام یا در اصطلاح، مسلمانان، به پنج گروه فوق تقسیم میشوند. شهید بهشتی با استمداد از قرآن کریم، تقسیم دیگری ارائه میکند که از آن به «سه گونه اسلام» تعبیر کرده است. وی معتقد است اسلامِ مسلمانان در قرآن کریم به دو شکل آمده است:
۱. اسلام واقعی: قرآن کریم در آیات ۱۸ تا ۲۰ سورۀ مبارکۀ آلعمران میفرماید: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِکَهُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ. إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَنْ یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ. فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُلْ لِلَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْأُمِّیِّینَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ». این آیات پیرامون اسلامی است که نزد خداوند معتبر بوده و مسلمانانِ پیرو آن کسانی هستند که حقیقتاً و قلباً به آن ایمان آورده و مومن شدهاند. اسلام راستین همینگونه از اسلام است: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ» و این اسلامی است قلبی که تعهدآور است (حسینی بهشتی، ۱۳۷۹: ۱۲-۱۴).گونه اسلام سه گونه اسلام 
۲. اسلام تابعیتی: در قرآن کریم گونۀ دیگری از اسلام مشاهده میشود که با آن اسلام واقعی و قلبی متفاوت است و خداوند متعال هر قدر که گونۀ اول اسلام را به خود نزدیک مینمود: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ»، اینگونۀ دوم را تحقیر کرده و سبک میشمارد. آیۀ ۱۴ سورۀ حجرات میفرماید: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَإِنْ تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ». این اسلام گونۀ دوم که در قرآن ذکر شده است، نه با ایمان قلبی همراه است و نه تعهدآور است، بلکه صرفاً لفظی و لسانی است و ریشهای در میان قلوب اهلش نَدَوانده، بهخلاف اسلام نوع اول که خصیصۀ اصلیاش ایمان حقیقی بود: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ. قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِینِکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ. یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ. إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» (حجرات/۱۵-۱۸).گونه اسلام سه گونه اسلام 
کسانی که صرفاً به دلیل اغراض سیاسی یا مصلحتی به اسلام گرویدهاند مشمول این گونۀ اسلاماند (حسینی بهشتی، ۱۳۷۹: ۱۴). با تأملی در گروههای پنجگانۀ مطرح شده از گروندگان به نهضتها روشن میگردد که گروههای دوم تا پنجم، همگی اسلامشان از گونۀ اسلام تابعیتی یا سیاسی یا مصلحتی است. هیچ یک از این گروهها اسلامشان با ایمان قلبی و تعهد عملی آگاهانه همراه نیست. در حالیکه گروه اول که جویندگان حق و حقیقت هستند، هنگامی که اسلام میآورند، حق را در آن یافتهاند و با جان و دل غرق این خیر محض و صلاح مطلق شدهاند.گونه اسلام سه گونه اسلام 
عموم مردم چنانکه گذشت تابع زندگی آراماند (گروه پنجم) و مادامی که حکومتها تداخل و تزاحم جدیای با زندگیشان ایجاد نکنند، هویت قدرت حاکم چندان دخالتی در زندگی آنان ندارد و از اینرو اگر مسلمان هم میشوند، اسلامشان تابعیتی است. این گروه؛ مسلمانان حقیقی نیستند، بلکه مسلمان قدرت حاکماند تا از مواهب آن قدرت برای زندگی آرام خویش بهره ببرند (همان: ۲۲). بنابراین عمدۀ مسلمانان اسلامشان تابعیتی است و تنها عدۀ معدودی ایمان حقیقی به اسلام دارند و همین دسته راهبران راستین اسلاماند. قوام نهضت اسلام به همین گروه معدود است و در طول تاریخ چراغ اسلام راستین را همین عده روشن نگاه داشتهاند.گونه اسلام سه گونه اسلام 
در خصوص اسلام تابعیتی، فقه اسلامی آن را به رسمیت شناخته و به وسیلۀ «شهادتین» برای هر انسانی شناسنامۀ اسلامی صادر میکند و آنان را در دایرۀ اسلام (اسمی) به رسمیت شناخته است. اسلام انسانهایی که قلباً ایمان نیاوردهاند را با متعهد ساختن بر اینکه خلاف موازین این نهضت و انقلاب عملی نداشته باشند، از مواهب مادی خویش بهرهمند ساخته و آنان را تحت حمایت قدرت خویش قرار میدهد. اما بعداً برای تفکیک سره از ناسره و مومن راستین از مسلمان زبانی و ظاهری، مردم را در معرض ابتلائات و آزمونها قرار میدهد و مسلمان واقعی را از مسلمان تابعیتی جدا میسازد (همان: ۲۳): «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ» (حجرات/۱۵).گونه اسلام سه گونه اسلام 
۳. اسلام اقلیمی: اسلام از زمان پیدایش تا دو دهۀ نخست ظهورش، با این دو گونه اسلام که در قرآن ذکر شده، مواجه است (حسینی بهشتی، ۱۳۷۹: ۲۵). اما پس از این یعنی از دهۀ سوم به بعد با نوع سومی از مسلمانان مواجه میشویم که نه حقجویی آنان را به اسلام رسانده (اسلام واقعی) و نه مصالحشان آنها را وادار کرده تا دست بیعت و پیمان به سوی اسلام دراز کنند (اسلام تابعیتی). اینان در خانوادههای مسلمان و از پدران و مادران مسلم متولد شدهاند و زادگاهشان قلمرو حکومت عقیدۀ اسلام بودهاست. عمدۀ مردم در طول تاریخ اسلام از این دستهاند که شهید بهشتی از آن به اسلام اقلیمی، اسلام عادتی یا اسلام شناسنامهای یاد کرده است. این دسته که قاطبۀ مسلمانان عصر ما را تشکیل میدهد، عادت کردهاند که مسلمان باشند. اینان اگر در سرزمینی مسیحی یا یهودی یا… متولد میشدند، پیروان همان مسلکها میگشتند (همان: ۲۵).گونه اسلامسه گونه اسلام  
مسلمانان اقلیمی اگر درست ساخته شوند و با تحقیق و مطالعۀ اجتهادی در اصول اسلام به آن ایمان بیاورند در گروه مسلمانان واقعی قرار میگیرند و اگر ساخته نشوند اسلامشان اقلیمی باقی میماند. آیتالله بهشتی معتقد است اسلام اقلیمی باید در سن بلوغ به اسلام اجتهادی و واقعی بدل گردد و تربیت کودکان به نحوی که از روی عادت مسلمان بمانند، آنها را از حقیقت اسلام دور نگاه میدارد:گونه اسلام سه گونه اسلام 
«مطرح کردهاند که مسلمان اقلیمی، اسلامش اختیاری نیست و تحت تأثیر شرایط محیطی مسلمان است. بله، شما میدانید به همین دلیل یکی از وظایف هر دختر و پسر مسلمان در سن بلوغ این است که اسلام اقلیمی و اسلام خانوادگی را به اسلام شناختی و انتخابی تبدیل کند. این یکی از همان مسائل به ظاهر جزئی است که وقتی در جامعه اسلام مورد بیمهری و کمتوجهی قرار گرفت؛ جامعۀ ما را به عقب برد. شما میدانید که در کنیسهها هم همینطور است؛ چند نوبت تعمید دارند که یک نوبت آن در سن بلوغ است. البته شاید آن یک تشریفات باشد ولی این مسأله برای اسلام جدی بوده و جزو تعالیم است. شاید خیلی از آقایان قبلاً هم با آن آشنا بوده باشند که هر دختر و پسر مسلمان باید در آغاز بلوغ، اسلامش اجتهادی باشد و نه تقلیدی؛ یعنی پذیرش اصول ایدئولوژی باید از روی شناخت و انتخاب و اجتهاد و کوشش باشد و اگر این طور نباشد اسلامش طبعاً ناقص است.» (همان: ۳۹-۴۰)سه گونه اسلام 
۳. هدف اسلام واقعی و مسلمانان راستینگونه اسلام سه گونه اسلام 
باتوجه به این تقسیمبندی روشن گشت که عدۀ کمی از مسلمانان از ایمان حقیقی برخوردار بوده و اسلام در قلب آنها نفوذ و در اعمالشان بروز نموده است و این ظهور و بروز نه یک عادت که انتخابی آگاهانه است. شهید بهشتی متذکر میشود که این حقیقتی است واقعبینانه و ناظر به یک جامعۀ طبیعی و عادی. اگرچه تودۀ جامعۀ کنونیِ اسلام را مسلمانان اقلیمی و تابعیتی تشکیل میدهند، و تنها گروه اندکی حقیقتاً مؤمن به اسلاماند، اما هدف عملی اسلام نیز ایمان همۀ مردم نبوده و نیست، بلکه اسلامِ همۀ مردم صرفاً آرمانی است برای مسلمانان راستین (اسلام واقعی) تا با مجاهدتهای خویش اولاً خود را ساخته و ثانیاً برای جذب حداکثری مردم به ایمان حقیقی پیکار کنند. به عبارتی ایمانِ همگانی در جامعه؛ آرمانی است که باید به سمت آن در حرکت، تلاش و کوشش بود، اما حقیقت آن است که این آرمان فقط عامل تلاش برای جذب بیشتر است و هیچگاه دستیابی به آن (نفوذ اسلام واقعی در قلب همۀ مردم) در عمل محقق نمیگردد.گونه اسلام سه گونه اسلام 
شهید بهشتی میگوید:سه گونه اسلام 
«چه طور میشود گروههای دوم، سوم، چهارم و پنجم را به گروه اول تبدیل کرد؟ عنایت بفرمایید! اتفاقأ قرآن منطقی دارد که باید در فلسفه تاریخ و در جامعهشناسی قرآن بدان توجه شود. آنچه ما از قرآن به دست میآوریم این است: قرآن اصلاح یکپارچه بشریت را به عنوان یک هدف عملی مطرح نکرده است. حتی به پیغمبر میگوید «وَمَا أَکْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ» (یوسف/۱۰۳)؛ بیشتر این مردم با همه حرص و ولعی که تو داری مؤمن نیستند. قرآن چه چیزی را به عنوان هدف نهضتها معرفی میکند؟ بالا بردن درصد را؟ این درصد میخواهد کیفی یا کمی باشد و یا میخواهد آمیخته باشد؟» (حسینی بهشتی، ۱۳۷۹: ۳۲).گونه اسلام سه گونه اسلام 
«البته اشتباه نکنید! مبادا این عرض من همتها را پایین بیاورد! همت، بلند! اما همت بلند معنایش این است که اگر تلاش کردیم به سه و نیم در هزار رسیدیم تلاش را با شدت ادامه بدهیم تا چهار در هزارش بکنیم و باز هم قانع نشویم تا پنج در هزارش کنیم و ادامه بدهیم تا نهصد و نود و نه در هزارش کنیم، ولی از حالا میدانیم به هزار در هزار نمیرسیم و با اینکه میدانیم به هزار در هزار نمیرسیم تلاش را مردانه ادامه میدهیم.» (همان: ۳۳-۳۴)
۴. جمعبندیگونه اسلام سه گونه اسلام 
۱) هر نهضتی در ابتدای پیدایش گروندگانی دارد که به پنج گروه قابل تقسیماند: ۱. کسانی که حقجویی آنها را به نهضت کشانده، ۲. کسانی که به دنبال وضع بهتر به نهضت ملحق شدهاند، ۳. کسانی که با اغراض شخصی و به دنبال قدرت و جاه و مقام به نهضت پیوستهاند، ۴. فرصتطلبانی که برای بهرهوریهای شخصی پس از قدرت یافتن به نهضت میپیوندند. ۵. تودۀ مردم که زندگی آرام آنها را با قدرتها آشتی میدهد و نهضت جدید را در همین راستا میپذیرند.
۲) اسلام نیز نهضتی مکتبی است که در بدو پیدایش گروندگانش به همین پنج دسته تقسیم میشوند. اما در یک تقسیمبندی کلیتر و ناظر به قرآن کریم، اسلام در میان مسلمانان سه گونه است: ۱. مسلمانان واقعی که آگاهانه و متعهدانه ایمان آورده و مسلمان گشتهاند. ۲. مسلمانان تابعیتی که مصلحتسنجی و اغراض شخصیشان آنها را به اسلام کشانده بدون آنکه حقجویی و حقگرایی آنان را به اسلام رسانده باشد. ۳. مسلمانان اقلیمی که زادگاه و خانوادهشان سبب شده از روی عادت مسلمان بمانند.گونه اسلام سه گونه اسلام 
۳) از میان پنج گروه شمرده شده از گروندگان به نهضت اسلام، فقط گروه اول مسلمانان واقعی هستند و چهار گروه دیگر اسلامشان تابعیتی است. البته چند دهه پس از قدرت گرفتن اسلام گروه دیگری نیز پدید آمد که مسلمانان اقلیمی بودند. مسلمانان اقلیمی با تحقیق و تفکر، و خودسازی و ابراز تعهد نسبت به اسلام، به جرگۀ مسلمانان واقعی میپیوندندسه گونه اسلام 
۴) هدف مسلمانان واقعی باید جذب حداکثری دیگر مسلمانان به اسلام واقعی باشد، اسلام واقعی همۀ مردم آرمانی است که صرفاً محرکی برای تلاش است ولی در عمل هیچگاه همه افراد جامعه ایمان راستین نمیآورند و عموم مردم در طول تاریخ از دستۀ مسلمانان تابعیتی یا اقلیمی هستند.
کتابنامه سه گونه اسلام 
حسینی بهشتی، سید محمد. (۱۳۷۹). سه گونه اسلام. بقعه.

سه گونه اسلامسه گونه اسلامسه گونه اسلام

 

پیمایش به بالا