انسان یک ماهیت عمومی کلی دارد که خیلی مبهم است و یک ماهیت و چیستی شخصی دارد. سایر موجودات این طور نیستند. در موجودات دیگر جهان، ماهیت کلی آنها، شکل اصلی آنها را مشخص میکند… انسان هم ماهیت کلی دارد؛ ولی ماهیت کلی انسان مثل موم در دست خود انسان است. خود اوست که به این موم شکل میدهد و در این شکل دادن، فاصله میان یک انسان با انسانی دیگر، چیستی یک انسان با دیگری، از فاصله میان دو نوع کاملاً متمایز، بیشتر است.
📚 درسگفتارهای فلسفه دین، ۱۸۶