سفرنامه کربلا. قسمت سوم
به حرم مشرف شدم. باز به خدام گداصفت خرافهساز برخوردم. یک خادم دم در ضریح ایستاده بود، مرتب میگفت بابالمراد،
به حرم مشرف شدم. باز به خدام گداصفت خرافهساز برخوردم. یک خادم دم در ضریح ایستاده بود، مرتب میگفت بابالمراد،
پس از صرف صبحانه به دفتر شرکت برگشتیم. یکی از همسفرها که عائله همراه داشت آقای شانهچی بود. آقای شانهچی
مسافرت اینجانب محمد حسینی بهشتی اصفهانی مقیم قم و تهران از تهران به هامبورگ که به دعوت آقای خوانساری و
گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همهگیر شده؛ شعا ر جدید بدیم. «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است». آشفته شدهبود.