آنچه برای ما اصالت دارد روحانیت نیست…
آنچه ما در اسلام برایمان اصالت دارد روحانیت نیست بلکه عالمِ عاملِ متعهدِ مسئول است. یکی از
آنچه ما در اسلام برایمان اصالت دارد روحانیت نیست بلکه عالمِ عاملِ متعهدِ مسئول است. یکی از
آقای عزیز و خانم محترم و معلم عزیز؛ بچه آزاد تربیت کردن دردسر و زحمت دارد و کاری دشوار است. این که آدم بچه را طوری بار بیاورد که با یک تشر، با یک «گمشو!» حساب خودش را بکند، خیلی مشکل نیست؛ ولی این که انسان بخواهد بچه را طوری بار بیاورد که «گمشو» در او خیلی اثر نکند اما محاسبهالنفس در او اثر بکند و از بچگی شروع به حساب کشی از خویشتن کند، خیلی دشوار است؛
انسان یک ماهیت عمومی کلی دارد که خیلی مبهم است و یک ماهیت و چیستی شخصی دارد. سایر موجودات این طور نیستند. در موجودات دیگر جهان، ماهیت کلی آنها، شکل اصلی آنها را مشخص میکند… انسان هم ماهیت کلی دارد؛
این سال شمار، سوانح احوال و وقایع تاریخی، سیاسی حیات ۵۳ ساله شهید آیت الله دکتر بهشتی را از تولد تا شهادت گزارش می کند.
نقش مستقیم داشتم هم در برنامه ریزی و هم در تالیف آن کتاب ها. منتها مخالف بودم که اسم من در پشت آن کتاب ها باشد، و راستش به خاطر اینکه کتاب ها با عکس شاه چاپ می شد طبیعت من نمی پذیرفت که با عکس شاه که پشت کتاب های مدرسه ای چاپ می شد، به اجبار اسم من هم آنجا چاپ شود.
از سال هزار و سیصد و چهل و دو، امام مسئولیت های گوناگونی را از من خواسته اند و من به حکم وظیفه انجام داده ام جز در یک مورد که عذر خودم را به ایشان عرض کردم. ایشان در سال هزار و سیصد و چهل و دو بنا بر تقاضای عده ای از مبارزین اصفهان از من خواستند که از قم به اصفهان بروم و در اصفهان برای سامان دادن به حوزه ی مبارزاتی اصفهان نقش مسئولیتی را عهده دار شوم.
من از سال هزار و سیصد و سی و پنج خدمت امام بوده ام، با ایشان آشنا شده ام و از این آشنایی تا حال سی و چهار سال میگذرد. در طول این دو سال اخیر، که ما در نشیب و فراز های انقلاب در خدمت ایشان بودیم و صحبت می کردیم و تصمیم می گرفتیم، ویژگی های یک رهبر را بیشتر میتوانستم در ایشان بشناسم و بیابم و ببینم.
در اینجا مدتی کارهای آزاد داشتم که باز مجددا قرار شد کار برنامه ریزی و تهیه کتابها را دنبال کنیم ، و همچنین فعالیتهای علمی را در قم ادامه دادیم و در رابطه با مدرسه ی حقانی . فعالیتهای تحقیقاتی گسترده ای را با همکاری آقای مهدوی کنی و آقای موسوی اردبیلی و مرحوم مفتح و عده ای دیگر از دوستان، انجام دادیم.
در سال ۱۳۴۳ که تهران بودم و سخت مشغول این برنامه های گوناگون، مسلمانهای هامبورگ به مناسبت تأسیس مسجد هامبورگ که به دست مرحوم آیت الله بروجردی صورت گرفته بود، به مراجع فشار آورده بودند که چون مرحوم محققی به ایران آمده بودند، باید یک روحانی دیگر به آنجا برود.
در سال ۱۳۴۱ انقلاب اسلامی با رهبری امام و شرکت فعال روحانیت، نقطهی عطفی در تلاش های انقلابی مردم مسلمان ایران به وجود آورده بود. من نیز در این جریان ها حضور داشتم تا این که در همان سالها ما در قم به مناسبت تقویت پیوند دانش آموز و فرهنگی و دانشجو و طلبه به ایجاد «کانون دانش آموزان قم» دست زدیم و مسئولیت مستقیم این کار را برادر و همکار و دوست عزیزم مرحوم شهید دکتر مفتح به دست گرفتند.