در سال ۱۳۲۱ تحصیلات دبیرستانی را رها کردم و برای ادامهی تحصیل به مدرسهی صدر اصفهان رفتم. از سال ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۵ در اصفهان ادبیات عرب، منطق کلام و سطوح فقه و اصول را با سرعت خواندم که این سرعت و پیشرفت موجب شده بود که حوزهی آنجا با لطف فراوانی با من برخورد کند؛ به خصوص که پدر مادرم، مرحوم حاج میر محمد صادق مدرس خاتون آبادی از علمای برجسته بود و من یک ساله بودم که او فوت شد. به نظر اساتیدم، که شاگردهای او بودند، من یادگاری بودم از آن استادشان. در طی این مدت تدریس هم می کردم. در سال ۱۳۲۴ از پدر و مادرم خواستم که اجازه بدهند شبها هم در حجره ای که در مدرسه داشتم بمانم و به تمام معنا طلبه شبانهروزی باشم، چون از یک نظر، هم فاصلهی منزل تا مدرسه ۴-۵ کیلومتری می شد و به این ترتیب هر روز مقداری از وقتم از بین می رفت، و هم در خانه ای که بودیم پر جمعیت بود و من اتاقی برای خودم نداشتم و نمی توانستم به کارهایم بپردازم. البته در آن موقع فقط یک خواهر داشتم ولی با عموها و مادربزرگم همه در یک خانه زندگی می کردیم. به این ترتیب خانهی ما شلوغ بود و اتاق کم. سال ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ را در مدرسه گذراندم و اواخر دورهی سطح بود که تصمیم گرفتم برای ادامهی تحصیل به قم بروم.
ادامه دارد…
منبع: من محمد حسینی بهشتی هستم/صحفه ۱۱ و۱۲